housemaid
housemaid
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خدمتکار خانه لباسها را بهطور مرتب تا کرد.
The housemaid folded the laundry neatly.
خدمتکار خانه به گیاهان در باغ آب داد.
The housemaid watered the plants in the garden.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خدمتکار خانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خدمتکار خانه